Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-25@16:18:40 GMT

گم‌شدن مرموز دختر ۱۷ ساله

تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۲۰۸۱۱

گم‌شدن مرموز دختر ۱۷ ساله

طی پنج، شش ماه گذشته به دلیل حوادث و اتفاقاتی که در کشور جریان داشته تعداد زیادی از خانواده‌ها عنوان کردند که از سرنوشت فرزندان‌شان بی‌اطلاع هستند و نمی‌دانند چه بلایی بر سرآن‌ها آمده. یکی از این موارد دختر ۱۷ ساله‌ای است که در خرم‌آباد به طرز عجیبی مفقود شده و دو ماه است هیچ‌کس از سرنوشت او خبر ندارد حتی دوربین‌های مداربسته اطراف کوچه هم نتوانسته هیچ کمکی برای پیدا کردن او به خانواده‌اش کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پدر این دختر در بخشی از صحبت‌هایش به من می‌گوید: «هر جا که فکرش را کنید سر زدم، اما هیچ‌کس خبری از دخترم ندارد…»

به گزارش اعتماد، «زهرا مرتضوی چگینی» ۱۷‌ساله؛ روز ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۱ هنگامی که تصمیم می‌گیرد برای درس خواندن به راه‌پله‌های خانه‌شان برود به‌طور مشکوک و عجیبی ناپدید می‌شود و تاکنون خانواده‌اش هیچ خبری از این دختر نوجوان ندارند.
روزی که زهرا مفقود می‌شود، مادرش به دلیل مصرف قرص‌های مسکن و آرام‌بخش اصلا متوجه خروج او از خانه نمی‌شود. تا اینکه ساعت ۴ بعداز ظهر پی می‌برد از دخترشان هیچ خبری نیست. سریع با پدر زهرا تماس می‌گیرد و ماجرا را برای او تعریف می‌کند…

چطور می‌تواند قهر کرده باشد! نه شناسنامه نه پول و هیچ چیزی نبرده

آقای مرتضوی، پدر زهرا در مورد ناپدید شدن دخترشان به «اعتماد» می‌گوید: «من دو فرزند دارم. هر دو دختر هستند. زهرا فرزند بزرگم بود. روز یازدهم آذرماه از ساعت ۴ عصر به بعد او دیگر داخل خانه نبود. اصلا سابقه نداشت زهرا تنها از خانه بیرون برود. همیشه یا با من و مادرش یا با خواهر و مادرش بیرون می‌رفت. حتی مدرسه‌اش هم نزدیک خانه‌مان است. من کارمند بیمارستان هستم. همان روز شیفت بودم. همسرم هم آن زمان تازه «دیسک کمرش» را عمل کرده بود و قرص‌های مسکن و آرام‌بخش می‌خورد و می‌خوابید. برای همین متوجه خارج شدن دخترمان از خانه نشد. خانه ما دو اتاق خواب دارد و یکی از اتاق‌ها برای زهرا و خواهر کوچک‌ترش بود. آن روز زهرا به خواهرش گفته بود که در اتاق مشترک نمی‌تواند درس بخواند برای همین به راه‌پله‌های خانه مان می‌رود تا آنجا بنشیند و درس بخواند. مادر و خواهرش ساعت ۴ عصر متوجه شدند که زهرا در راه‌پله‌های خانه‌مان نیست. به من خبر دادند و من خودم را به خانه رساندم. خانه ما دو طبقه است. طبقه پایین صاحب‌خانه‌مان است و ما هم بالا زندگی می‌کنیم. در ورودی صاحب‌خانه از در ورودی ما جداست.»

او در پاسخ به اینکه زهرا مشکل یا تنشی در خانواده نداشت که بخواهد از خانه قهر کند، می‌گوید: «خدا خودش شاهد است که من تا به این سن دستم را روی بچه‌هایم بلند نکردم. زهرا به ما خیلی وابسته بود. حتی وقتی مدرسه می‌رفت به من یا مادرش می‌گفت؛ زنگ تفریح به مدرسه بیایید تا شما را ببینم. تمام مسوولیت و امورات خانه‌مان هم با زهرا بود. آن زمان هم بیشتر، چون مادرش همان موقع جراحی کرده بود و زهرا همه کار‌های خانه را انجام می‌داد. حتی برای شب یلدا کلی برنامه داشت و می‌خواست مادرش را خوشحال کند. حالا چطور می‌تواند قهر کند و رفته باشد؟ در حالی که نه شناسنامه، نه پول و هیچ چیز‌ی با خودش نبرده است! چند وقت قبل بابت همین حوادث اخیری که در کشور جریان داشت، دخترم به جای «روسری یا شال» با «کلاه» از خانه بیرون می‌رفت… به او گفته بودم که دخترم این طوری بیرون می‌روی، درست نیست. چون خرم‌آباد فضای «قومی و قبیله‌ای» دارد و ما هم خرم‌آبادی اصل هستیم. در منطقه «شصت متری» خرم‌آباد زندگی می‌کنیم و مستاجر هستیم.»

فقط می‌خواهم سرنوشت دخترم معلوم شود

آقای مرتضوی در ادامه توضیح می‌دهد: «در این دوماهی که از زهرا هیچ خبری نیست نه شب داریم نه روز. افسرده شدیم. وقتی زهرا ناپدید شد، روز «جمعه» بود. از بیشتر همسایه‌ها پرسیدیم، اما آن‌ها اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. در کوچه ما چند اداره است که دوربین‌های مداربسته دارند. روز‌های اول با ما همکاری نکردند و گفتند؛ برای دیدن فیلم‌ها «نامه از مراجع قضایی» لازم است. بعد از ده، پانزده روز از آگاهی به ما نامه دادند تا فیلم ضبط شده توسط دوربین‌های مداربسته بررسی شود، اما چند روز بعد از همان اداره‌ها به من تماس گرفتند که هیچ ردی از زهرا دختر شما در این فیلم‌ها نیست و اصلا چنین شخصی در فیلم‌ها وجود ندارد. زهرا بچه نبود، چطور یک دختر دو متری در دوربین‌ها رویت نشده؟ فکرمان هزار راه می‌رود. حتی احتمال می‌دهیم «ماموران» او را به خاطر نوع پوششی که داشت، برده باشند. هیچی نمی‌دانیم. همان روز زهرا شاد و خرم از خواب بیدار شد و به مادرش کمک کرد. همه کار‌ها را انجام داد و بعد با کتاب درسی‌اش به راه‌پله‌ها رفت تا درس بخواند. فرض را بر این می‌گذارم که زهرا خودش از خانه بیرون رفته، خب چرا هیچ‌کدام از دوربین‌ها خروج دخترم را ثبت نکردند؟ چرا هیچ‌کس تلاشی برای پیدا کردن دخترم نمی‌کند؟ چند وقت پیش یک دختری گم شد، اما چون پدرش مسوول یک بخش بود، سریع گشتند و دختر را پیدا کردند. ما که مال یا پست و مقامی نداریم تمام دارایی‌ام همین دو فرزندم هستند. الان سرنوشت دخترم معلوم نیست. من فقط می‌خواهم سرنوشت زهرا معلوم شود. به «بهزیستی، زندان، پزشکی قانونی و…» هر جا که فکرش را کنید سر زدم، اما هیچ‌کس خبری از دخترم ندارد. دو ماه است که از پاره تنم، فرزند ارشدم هیچ خبری نیست. «پرینت تلفن»‌هایش را گرفتیم با مشاور مدرسه‌اش هم صحبت کردیم، اما هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم.»

او در آخر می‌گوید: «من شبانه‌روز برای آرامش و آسایش خانواده‌ام تلاش می‌کنم. داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم که یک دفعه این اتفاق افتاد. باز هم تکرار می‌کنم بر فرض مثال زهرا خودش از خانه بیرون رفته، چرا این چند اداره‌ای که دوربین مداربسته دارند، به ما گفتند؛ دختر شما در فیلم‌ها نیست. من تمام مدارک را هم می‌توانم برای‌تان ارسال کنم…»

گفتند حافظه دوربین‌ها پاک شده

«سجاد. آ» یکی از پزشکان بیمارستانی است که پدر زهرا آنجا کار می‌کند. او نیز در مورد مفقود شدن این دختر ۱۷ ساله به «اعتماد» می‌گوید: «آقای مرتضوی از نیرو‌های حراست بیمارستان است. اوایل که دختر ایشان مفقود شد ایشان سعی کردند کسی متوجه موضوع نشود، اما خب بعدا اکثر کادر بیمارستان متوجه موضوع شدند. به او گفتیم چند روز صبر کن شاید از دخترت خبری شود، ولی وقتی چند روز گذشت و از دخترش خبری نشد او اقدامات لازم را انجام داد و به بیشتر مراکزی که احتمال می‌داد، بتواند از دخترش خبری بگیرد، سر زد، اما هیچ رد و نشانی از او پیدا نکرد. به کلانتری و مراجع قضایی هم اطلاع داده است. وقتی هم برای مشاهده فیلم‌های دوربین مداربسته اقدام کردند به آقای مرتضوی گفته شد که حافظه دوربین‌ها «پاک» شده و چیزی را ثبت نکردند.»

او در ادامه می‌گوید: «این خانواده به لحاظ مالی مشکل خاصی نداشت که بگوییم به خاطر این طور مسائل دخترشان رفته باشد. «کارت ملی و عابربانک» هم همراه این دختر نبود تا از روی آن‌ها و استفاده‌ای که می‌کند آگاهی بتواند محل او را ردیابی کند. اگر هم قهر کرده پس چرا موبایل یا لباس یا وسیله‌ای با خودش نبرده؟»

منبع: فرارو

کلیدواژه: مفقودی خانه بیرون آقای مرتضوی راه پله ها دوربین ها خانه مان هیچ خبری اما هیچ فیلم ها ۱۷ ساله خانه ما هیچ کس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۲۰۸۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟

به گزارش صدای ایران به نقل از روزنامه ایران، تابستان سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سارا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.

وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: از دوران کودکی به بازیگری علاقه‌مند بودم و وقتی ۱۵ ساله شدم با موافقت خانواده‌ام در یک آموزشگاه بازیگری ثبت‌نام کردم. بعد از چند هفته یکی از مربی‌های آنجا به نام فریبا، من را با آقای کارگردانی آشنا کرد.

فریبا مدعی بود آقای کارگردان علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و به دلیل ارتباط با ماورا می‌تواند روح بازیگر را که لازمه موفقیت در کار است از بدی‌ها و گناه‌ها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه وی خانم مربی ما را به بهانه‌ای تنها گذاشت. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم، اما می‌تواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماس‌هایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم.

در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان ۵۰ ساله بودند دختر ۱۶ ساله‌ای به نام مریم نیز با شکایتی مشابه به پلیس آگاهی آمد.

مریم هم در تشریح شکایتش همان اظهارات دختر قبلی را مطرح کرد.

در ادامه دو شکایت مشابه دیگر نیز به مأموران اعلام شد و با جمع‌بندی مأموران مشخص شد که آقای کارگردان با همدستی مربی آموزشگاه با دسیسه قبلی دختران نوجوان را فریب می‌دهند.

به این ترتیب متهم اصلی در خانه ویلایی‌اش در شمال تهران ردیابی و بازداشت و در پی آن فریبا ۴۰ ساله نیز دستگیر شد.

هر دو متهم در بازجویی‌ها منکر فریب و آزار و اذیت ۴ دختر دانش‌آموز شدند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکی‌ها برگزار شد هر ۴ دختر دانش‌آموز یک به یک جزئیات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم دختران دیگری را هم مورد آزار قرار داده‌اند، اما آنها به خاطر ترس و نگرانی از بابت آبروریزی شکایت نکرده‌اند.

سپس فریبا به قضات گفت: من اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارم چرا که خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شده‌ام.

پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت در‌های بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و فریبا را به حبس محکوم کردند.

اعتراض به حکم

با اعلام این حکم دو متهم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم اعدام این کارگردان را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده به شعبه هم‌عرض فرستاده شد تا کارگردان و مربی آموزشگاه بار دیگر محاکمه شوند.

دیگر خبرها

  • غرق شدن دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار
  • کشف جسد دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار + جزییات ماجرا
  • این دختر باز هم طلای جهانی گرفت
  •  دختر نوجوان قربانی بازی کودکانه خواهرزاده‌اش شد
  • سه بیمار شیرازی با اهدای عضو دختر ۱۸ ساله تربت جامی جان دوباره گرفتند
  • حکم عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز اعلام شد
  • این مردان شیطان صفت ورامین به اعدام محکوم شدند/ آزار سیاه ۲ دختر دانش آموز توسط ۲ برادر و پسرعمویشان
  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟
  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد
  • فریب دختر ۱۸ ساله با وعده ازدواج و مهاجرت